عشقی که عاشق خدا به معشوقش الله می ورزد وصف ناشدنی است چون عاشق خدا انقدر در معشوقش محو می شود که ممکن نیست او را لحظه ای هر چند کوتاه از معشوقشش الله جدا کنیم.

عاشق خدا می داند که عشق چه موهبت عظیمی است که حق تعالی به او عنایت فرموده تا که قلبش را با مهر و محبت به معشوق پیوند زند و لذت عشق و عاشقی را در زندگی تجربه کند

  عاشق الله قلبش بی ریاست و عشق الله در دلشش دائما در حال جوانه زدن است و تا که کل سر زمین قلبش را شکوفه بارون  کند و انجا را پر از عطر دل انگیز عشق الله سازد او بی تاب و بیقرار معشوقش می باشد تا انجایی که دائما ذکر الله بر زبانش و عشق الله بر قلبش او را به دنیایی میبرد که فقط و فقط حقش را ملاقات میکند وارام و قرار میگیردو به ارامش خیال میرسد.

جوانه های کوچک عشق به الله وقتی بارور می شوند و تبدیل به نهالی بزرگ و پر از خوشه های شیرین عشق می شوند که صاحب دلش را روز به روز عاشق و عاشقتر کند تا جایی که فقط و فقط الله به یاد اللهش باشد وتا ابد در پناه عشقش ارام و قرار گیرد .

مجنون خدا اگر شب و روز با پتکش کار کند سعی می کند که حتما آن سدی مخوفی را که بین معشوقش الله فاصله انداخته را از بین بردحتی اگر تمام عمرش را وقف اینکار کند باز هم لحظه ای  از  کارش غافل نمی شود.

تاوان عاشق به عشقش فداکاری و استواری و مقاوت در راه عشقش می باشد.

ایا عاشقی را می توان یافت که عشقش را با دیگری قسمت نماید من عاشق الله هرگز دلم نمی خواهد در لحظات ناب با یارم کسی را در کنارم حس کنم جز الله ان یکتای بی همتا.

بوی خوش عطر  عشق نیاز به تبلیغات عطار ندارد.

اگر تمام دنیا را با کفشهای اهنین زیر پا گذاریم هیجگاه کلمه ای زیبا تر از عشق را نمی یابیم.

اسارت در بند عشق الله شیرین ترین اسارتهاست.

آرام و قرار نگیرد مخلوق زان همه التهاب عشق

مخلوق بی نوا ز عشقش بود  بی تاب عشق

مخلوق ز عشق معشوق هرگز  نگیرد آرام و قرار

از چشمه عشق معشوق نوشد و گیردآرام و  قرار

عاشق خدا شب و روز نمی شناسد و ثانیه و دقیقه نمیشناسد و هر کجا و هر وقت به یاد معبودش افتد سر سجاده عشقش می نشیند با خدایش به راز و نیاز عاشقانه می پردازد تا که قلبش به الهش نزدیک و نزدیکتر شودَ.

دلم می خواهد برای رسیدن به عشق الله از همه سدهای عالم بگذرم و با همه مشکلات سر راهم دست و پنجه نرم کنم تا که از همه ی رقبای عالم برای رسیدن به عشق الله پیشی گیرم تا شاگرد اول مکتب عشقش شوم ای خدا

در زندان عشقت شدم اسیر ای خدا

در آن اسارت هرگز نشوم حقیر ای خدا              

زنجیر اسارت به گردن کشم ای خدا

ازان اسارت هرگزنشوم سیر ای خدا

عشق می تواند دروازه بسته قلبی را باز نماید و اجاز ه دهد مهمانی همچو مهر و محبت وارد کلبه قلبش شود

عاشق شوریده و دلباخته تنها هدفش نثارعشقش به معشوق می باشد.

با تضرع و ناله و زاری اشک می ریزد عاشق خدا

تا عشق بی ریایش را تقدیم کند به معشوق پربها

عاشق خدا شب و روز سپری کند به عشق خدا

تا روز موعود رسد رود سوی آن یکتای بی همتا

به سوی معشوقش  پرکشد روزی آن عاشق خدا

 تا که ز عشقش آرام و قرار گیرد آن عاشق خدا

عشق خدایی شیرین ترین حسی است که بنده مخلص و عاشق خدا آن را تجربه می کند عاشق خدا سعی می کند هرگزاز این عشق پاک و آسمانی غاقل نشود تا که مبادا معشوق از او روی برگرداند و در آن صورت عاشق خدا می داند باید چه مشقاتی را تحمل کند تا که معشوق بار دیگر او را پذیرا شود.

عشق خدا وصف ناشدنی است و خاص

عاشق خدا عشق ورزد به معشوق مخصوص

از عشق عاشق خدا محو شود در معشوق

هرگز نتوانید جدا سازیدآن عاشق از معشوق

عشق متاعی برای فروختن و خریدن نیست عشق  خوردنی نیست بلکه عشق لطیفترین مهر و محبتی است که عاشق نثار معشوق می کند.

عشق زیبا و لطیف است و خواستنی

عشق شیرین است و حس کردنی

عشق مهر و محبتی است بی شمار

عشق شور و شیدایی است بسیار

خدا عشق است هرگز نتوان عشق رادید بلکه باید آن را حس کرد و باور کرد عاشق خدا رسم عاشقی را خوب می داند و درکش می کند عاشق خدا راه و روش چگونه بدست آوردن  دل معشوق را می داند و عشق بی دریغش را توام با قدردانی  نثار معشوقش الله می کند تا که از او راضی و خشنود شود

بهترین لحظاتی را که عاشق خدا راحت و بی دغدغه با خالقش ارتباط برقرار کند و از پل ارتباطی اش رد شود سحر است رمز و رازی در سحر نهفته است که فقط عاشق خدا قدرش را می داند و از ثانیه ثانیه اش بهره می جوید.

عاشق خدا از عشق خدا لذتی را که می برد با هیچ عشق دیگری نمی توان مقایسه کرد.

عاشق خدا ز شوق و ذوق معشوق شود آواره

کوی و برزن گردد ز عشق خدا شود بیچاره

هر که سر راه خود بیند گیرد سراغ معشوق

تا در ره عشقش خود را فنا سازد آن مخلوق

عاشق قلبش را مانند فرشی را زیر پای معشوق پهن می کند تا که معشوقش لحظه ای به آن قدم نهد و عاشق  جایی که او قدم نهاده را شب و روز عبادت می کند ومی بوید ومی بوسد و خاطره عشقش را هر روز یاد آوری می کند که معشوقش او را لایق دانسته و قدم به قلب پر از مهر و محبت عاشقش نهاده تا او را دلشاد سازد.

هر کس در زندگی عشق را تجربه نکرده باشد و لذتش را نچشیده باشد مرده ای متحرکی است که روز را به شب می رساند و گذر عمر می کند تا که زمان مرگ ناکام از عشق از دنیا رود

زندگی زمانی تبدیل به زندان می شود که عشقی در قلبتان رخنه نکرده باشد و عاشق نشده باشید و دل در گرو کسی نداده باشید چون نیروی عشق است که امید زنده ماندن را در آدمی افزایش می دهد واو را وا دارد تا زنده بماند و زندگی کند و عاشق شود و معشوقی داشته باشد.

هر که عشق را تحربه کند و لذتش را بچشد هرگز خاطره آن عشق را فراموش نخواهد کرد و دائما آن خاطره را در قلبش مرور می کند تا که همیشه آن عشق زنده و جاوید باقی بماند.

عشقی که از قلبی پاک نشات می گیرد مسلما پاک است و بی ریا عاشقی که عشقش را بی ریا تقدیم معشوقش می کند قلبش آنقدر صاف و ساده است  که بی ریا عشقش را در طبق اخلاص می گذارد و تقدیم معشوقش می نماید تا که از او راضی و خشنود شود وتا قبول کند عشقش را پذیرا شود

            ز عشق الله شوم  عاشق  ان خدای رحیم

                قلبم آرام شود و گویم شکرت ای خدای کریم

                   آنقدر نشینم سر راهش ز عشق گدایی

                      تا پذیرا شود عشقم زغم شوم جدایی

                         زیر لب رازهای نهان زمزمه کنم ز عشقم الله

                             تا سر سجاده عشق آید  به سراغم  عشقم الله

چشمه مهر و محبت و عشق در قلب عاشق اللهی دائما جاری است چون عاشق خدا انقدر به معشوقش الله عشق می ورزد تا که آن چشمه  عشق همچنان تا ابد جاری بماند.

وصال یار عاشق را دست و پا شکسته می کند و از عشق معشوق عاشق بی تاب و بی قرار می شود.